پژوهش در زمینه سایت تبلیغات محصول هدفمند نشان داده است که هدف گذاری دیجیتال به طور معناداری پاسخ به تبلیغات را بهبود می بخشد و زمانی که دسترسی بازاریابان به داده های مصرف کننده کاهش می یابد، عملکرد تبلیغات کاهش می یابد. بازاریابان توانسته اند بینش بی سابقه ای از مصرف کنندگان به دست آورند و راه حل های متناسب با نیازهای فردی آنها را ارائه دهند.
سایت تبلیغات ملی
نظارت آنلاین در سایت تبلیغات محصول هدفمند
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد استفاده از «نظارت» آنلاین برای فروش محصولات سایت تبلیغات محصول هدفمند میتواند منجر به واکنش شدید مصرفکننده شود. پژوهشی که از شخصیسازی تبلیغات حمایت میکند، تمایل به مطالعه مصرفکنندگانی دارد که عمدتاً از اینکه دادههایشان نشان میدهد که کدام تبلیغات را میبینند، بیاطلاع است.
امروزه چنین ساده لوحی به طور فزاینده ای نادر است. اعتراض عمومی نسبت به نقض دادههای شرکت و استفاده از هدفگیری برای انتشار اخبار جعلی و دامن زدن به حزبگرایی سیاسی، قابل درک است که مصرفکنندگان را در حالت آمادهباش قرار داده است.
تجربیات شخصی در مورد تبلیغات بسیار خاص یا تبلیغاتی که کاربران را در سراسر وب سایت ها دنبال می کنند، به وضوح نشان داده اند که بازاریابان اغلب دقیقاً می دانند که چه کسی پیام های دیجیتالی آنها را دریافت می کند. اکنون تنظیمکنندهها در برخی کشورها شروع به الزام شرکتها به افشای نحوه جمعآوری و استفاده از اطلاعات شخصی مصرفکنندگان کردهاند.
این یک پویایی کاملاً جدید را در ترکیب ایجاد می کند: سایت تبلیغات محصول هدفمند در مواجهه با افزایش آگاهی مصرف کننده چگونه عمل می کند؟ از یک طرف، اگر باعث شود مشتریان احساس کنند محصولاتی که می بینند شخصاً مرتبط هستند، آگاهی می تواند عملکرد تبلیغات را افزایش دهد.
حامیان کوکی ها و سایر ابزارهای نظارتی می گویند که تبلیغات مرتبط تر منجر به یک تجربه اینترنتی با ارزش تر و لذت بخش تر می شود. از سوی دیگر، آگاهی میتواند عملکرد تبلیغات را کاهش دهد، اگر نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی را فعال کند و مخالفت مصرفکننده را برانگیزد.
برای مصرفکنندهای که تبلیغات مرتبط را به تبلیغات نامربوط ترجیح میدهد (تجربه بدون آگهی در چشمانداز وب با پشتیبانی امروزی واقعی نیست)، مهم است که بازاریابان تعادل را به درستی انجام دهند.
بازاریابان دیجیتال باید بدانند که استفاده از داده های مصرف کننده برای شخصی سازی تبلیغات چه زمانی با پذیرش یا آزار مواجه می شود تا بتوانند انتظارات مصرف کنندگان را در مورد نحوه استفاده از اطلاعاتشان برآورده سازند.
خبر خوب این است که دانشمندان علوم اجتماعی از قبل چیزهای زیادی در مورد آنچه که نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی را بهطور آفلاین ایجاد میکند میدانند، و تحقیقات جدیدی که ما و دیگران انجام دادهایم نشان میدهد که این هنجارها میتوانند اقدامات بازاریابان را در حوزه دیجیتال آگاه کنند.
از طریق مجموعهای از آزمایشها، ما شروع به درک این موضوع کردهایم که چه چیزی باعث میشود مصرفکنندگان به هدفیابی اعتراض کنند و چگونه بازاریابان میتوانند از شخصیسازی در عین احترام به حریم خصوصی افراد استفاده کنند.
پارادوکس حریم خصوصی
مردم همیشه در مورد حریم خصوصی رفتار منطقی ندارند. به عنوان مثال، ما اغلب جزئیات صمیمی را با غریبه ها به اشتراک می گذاریم در حالی که رازهایی را از نزدیکانمان مخفی می کنیم.
با این وجود، دانشمندان علوم اجتماعی عوامل متعددی را شناسایی کردهاند که پیشبینی میکنند آیا افراد با استفاده از اطلاعات شخصی خود راحت خواهند بود یا خیر. یکی از این عوامل نسبتاً ساده است: ماهیت اطلاعات. عقل سلیم معتقد است که هرچه صمیمیتر باشد (دادههای مربوط به جنسیت، سلامتی و امور مالی به ویژه حساس هستند)، مردم با آگاهی دیگران از آن راحتتر هستند.
عامل دوم و ظریفتر شامل روشی است که در آن اطلاعات شخصی مصرفکنندگان دست به دست میشوند. چیزی که دانشمندان علوم اجتماعی آن را «جریانهای اطلاعات» مینامند.
یکی از این هنجارها، به بیان عامیانه، این است که «در مورد مردم پشت سرشان صحبت نکنید». در حالی که افراد ممکن است از افشای مستقیم اطلاعات شخصی خود راحت باشند (آنچه دانشمندان آن را “اشتراک گذاری اول شخص” می نامند)، ممکن است هنگامی که این اطلاعات بدون اطلاع آنها منتقل می شود ناراحت شوند (چیزی که ما آن را “اشتراک گذاری شخص ثالث” می نامیم).
اگر فهمیدید که دوستی چیزی شخصی درباره شما برای دوست مشترک دیگری فاش کرده است، احتمالاً ناراحت می شوید. حتی اگر با دانستن اطلاعات هر دو طرف مشکلی نداشته باشید. همچنین استنباط آشکار اطلاعات در مورد کسی، حتی اگر این استنباط ها دقیق باشند، می تواند تابو باشد.
در مطالعات اخیر ما متوجه شدیم که این هنجارها در مورد اطلاعات در فضای دیجیتال نیز کاربرد دارند. در اولین مطالعه خود، فهرستی از روشهای متداول استفاده گوگل و فیسبوک از دادههای شخصی مصرفکنندگان برای تولید تبلیغات جمعآوری کردیم. سپس از مصرفکنندگان خواستیم تا میزان قابل قبول بودن هر روش را ارزیابی کنند و با استفاده از یک تکنیک آماری به نام تحلیل عاملی دستههایی از شیوههایی را شناسایی کردیم که مصرفکنندگان تمایل نداشتند آنها را دوست نداشته باشند، که منعکسکننده شیوههایی بود که باعث میشد افراد در خارج از خط راحت نباشند:
به دست آوردن اطلاعات خارج از وب سایتی که یک تبلیغ در آن ظاهر می شود، که شبیه به صحبت کردن پشت سر کسی است.
استنباط اطلاعات در مورد شخصی از تجزیه و تحلیل، که شبیه به استنباط اطلاعات است.
در مرحله بعد، میخواستیم ببینیم رعایت یا نقض هنجارهای حریم خصوصی چه تأثیری بر عملکرد سایت تبلیغات محصول هدفمند خواهد داشت. بنابراین شرکت کنندگان در مطالعه خود را به سه گروه تقسیم کردیم.
در شبیه سازی اشتراک گذاری قابل قبول و اول شخص، یک گروه ابتدا یک وب سایت را مرور کردند.
در همان سایت ما بعداً تبلیغی را همراه با افشاگری نمایش دادیم که “شما این تبلیغ را بر اساس محصولاتی که هنگام مرور وب سایت ما روی آنها کلیک کرده اید مشاهده می کنید.”
در همین زمینه ، گروه دیگری یک وبسایت را مرور کردند و سپس از یک سایت دوم بازدید کردند. جایی که ما تبلیغی همراه با افشای آن را نمایش دادیم: «شما این تبلیغ را بر اساس محصولاتی میبینید که هنگام مرور یک سایت سوم روی آن کلیک کردهاید. وب سایت حزب.” گروه آخر به عنوان کنترل عمل کرد. مانند گروه های دیگر، این شرکت کنندگان در یک کار مرور شرکت کردند و سپس یک تبلیغ هدفمند، اما بدون پیام به آنها نشان داده شد.
در همه گروهها، ما علاقه به خرید محصول تبلیغشده و همچنین احتمال بازدید شرکتکنندگان از وبسایت آگهیدهنده را اندازهگیری کردیم. علاوه بر این، برای درک اینکه چگونه این سه سناریو تبلیغاتی بر نگرش مصرفکنندگان تأثیر میگذارند، از همه شرکتکنندگان پرسیدیم که برای چه چیزی ارزش بیشتری قائل هستند: شخصیسازی تبلیغات یا حریم خصوصی دادههایشان.
اگر مردم از روش به اشتراک گذاری اطلاعات خود خوششان نیاید، علاقه خرید کاهش می یابد.
کاهش واکنش
اما این همه خبر بد نیست. سه عامل می تواند سایت تبلیغات محصول هدفمند را هم برای بازاریابان و هم برای مصرف کنندگان افزایش دهد. در نظر گرفتن آنها به بازاریابان کمک می کند تا تبلیغات شخصی سازی شده ای ارائه دهند که مصرف کنندگان را از محصولاتی که می خواهند و نیاز دارند، اما به گونه ای که احساس می کنند قابل قبول باشد، آگاه می کند.
اعتماد کنید
یک روش معمولی که در حال حاضر تبلیغکنندگان برای جلوگیری از واکنشهای هدفمند استفاده میکنند، ارائه شفافیت تبلیغات داوطلبانه است.
اکنون بسیاری یک نماد AdChoices را نمایش می دهند، نماد آبی رنگ که نشان می دهد آگهی همراه با ویژگی های فردی گیرنده تنظیم شده است. در برخی موارد، مصرف کنندگان می توانند با کلیک بر روی نماد متوجه شوند که چرا تبلیغ به آنها نمایش داده شده است. در سال 2014، فیس بوک مشابه “چرا این تبلیغ را می بینم؟” معرفی کرد.
چنین افشاگری زمانی میتواند سودمند باشد که هدفگیری به شیوهای قابل قبول انجام شود. بهویژه اگر پلتفرم ارائهدهنده آگهی مورد اعتماد مشتریانش باشد.
در آزمایشی که با کاربران فیس بوک انجام شد، ابتدا از شرکت کنندگان پرسیدیم که چقدر به شرکت رسانه های اجتماعی اعتماد دارند. سپس به آنها دستور دادیم که اولین آگهی را در فید خبری فیسبوک خود بیابند و پیام شفافیت همراه آن را بخوانند.
از آنها خواستیم مشخص کنند که آیا پیام نشان میدهد که آگهی با استفاده از اطلاعات شخص اول یا شخص ثالث و با استفاده از اطلاعات اعلام شده یا استنباطشده ایجاد شده است یا خیر. سپس از میزان علاقه آنها به خرید محصول تبلیغ شده و به طور کلی تعامل با تبلیغ کننده (مثلاً با بازدید از وب سایت یا لایک کردن صفحه فیس بوک آن) جویا شدیم.
به طور کلی، تبلیغات از جریان های غیرقابل قبول بدتر از تبلیغات جریان های قابل قبول بود. با این حال، اعتماد، پذیرش مصرفکنندگان را افزایش داد: افرادی که به فیسبوک اعتماد کردند و تبلیغات را بر اساس جریانهای قابل قبول مشاهده کردند، بیشترین علاقه را به خرید محصول و تعامل با تبلیغکننده نشان دادند.
ما همچنین دریافتیم که وقتی اعتماد بالا بود، افشای جریانهای قابل قبول در واقع نرخ کلیک را افزایش میداد. در مجموعهای از آزمایشهای میدانی، ما با Maritz Motivation Solutions، که وبسایتهای بازخریدی را برای برنامههای وفاداری مانند برنامههای پرواز مکرر خطوط هوایی راهاندازی میکند، شریک شدیم.
زمینهای که در آن اعتماد مصرفکننده تمایل زیادی دارد. این سایت ها از فناوری مشابه سایت های بزرگ تجارت الکترونیک استفاده می کنند، با این تفاوت که ارز به جای پول، امتیاز است.
در یک آزمایش، زمانی که ما به اشتراک گذاری شخص اول را با گفتن به خریداران نشان دادیم که تبلیغات بر اساس فعالیت آنها در سایت است، نرخ کلیک 11 درصد افزایش یافت، زمان صرف شده برای مشاهده محصول تبلیغ شده تا 34 درصد افزایش یافت و درآمد حاصل از آن این محصول 38 درصد رشد کرد.
کنترل
مرکز بسیاری از نگرانی های حفظ حریم خصوصی، از دست دادن کنترل است. مصرف کنندگان ممکن است با استفاده از اطلاعات در یک زمینه خاص مخالفت نکنند، اما نگران ناتوانی خود در تعیین اینکه چه کسی ممکن است به آن دسترسی داشته باشد و چگونه از آن استفاده شود، نگران هستند.
در یک آزمایش جدید، کاترین تاکر از MIT با یک غیرانتفاعی که در فیس بوک تبلیغ می کرد شریک شد. این سازمان غیرانتفاعی 1.2 میلیون کاربر فیس بوک را با فراخوان هایی مانند “به دختران در شرق آفریقا کمک کنید تا زندگی خود را از طریق آموزش تغییر دهند” هدف قرار داده است.
برای نیمی از این کاربران، تبلیغ نیز شخصیسازی شده بود و آشکارا ویژگیهایی را که یک کاربر در فیسبوک فاش کرده بود، فرا میخواند.
به عنوان مثال، اگر کاربر خواننده محبوب را در فیس بوک دوست داشته باشد، ممکن است در یک تبلیغ نوشته شود: «به عنوان یکی از طرفداران بیانسه، شما می دانید که زنان قوی مهم هستند». در اواسط این آزمایش، فیس بوک ویژگی های حریم خصوصی جدیدی را ارائه کرد که به کاربران کنترل بیشتری بر اطلاعات شخصی خود می داد (بدون تغییر ویژگی هایی که تبلیغ کنندگان می توانستند برای هدف قرار دادن افراد استفاده کنند).
پلت فرم رسانه های اجتماعی به مردم اجازه می دهد تا ارتباطات خود را خصوصی نگه دارند و تنظیمات حریم خصوصی خود را راحت تر مدیریت کنند. قبل از این تغییر خطمشی، تبلیغات شخصیسازیشده عملکرد خوبی نداشتند. در هر صورت، کاربران نسبت به تبلیغات عمومی کمی کمتر روی آنها کلیک می کنند.
با این حال، پس از تغییر، تبلیغات شخصیسازیشده تقریباً دو برابر تبلیغات عمومی مؤثر بودند. به عبارت دیگر، وقتی به مصرفکنندگان در مورد آنچه که با اطلاعاتی که آگاهانه به اشتراک گذاشتهاند، نظر بیشتری داده میشود، ترکیب شفاف آن میتواند عملکرد تبلیغات را افزایش دهد.
سایت تبلیغات محصول هدفمند شخصی سازی شده
در آزمایش دیگری، به شرکت کنندگان یک تبلیغ هدفمند نشان دادیم که به طور سیستماتیک افشاگریهایی را که در کنار آن ظاهر میشوند، تغییر میدادند. با یک گروه از شرکت کنندگان، آگهی با پیامی همراه بود که می گفت از اطلاعات شخص ثالث (غیرقابل قبول) برای تولید آن استفاده شده است.
گروه دومی از شرکتکنندگان همان پیام شفافسازی را دیدند بهعلاوه پیامی که به آنها یادآوری میکرد که میتوانند اولویتهای تبلیغاتی خود را تنظیم کنند. گروه سوم به سادگی آگهی را دیدند.
علاقه خرید در گروه اول کمتر از گروه آخر بود. با این حال، در گروه دوم مصرف کنندگانی که به آنها یادآوری شد که می توانند ترجیحات تبلیغاتی خود را دیکته کنند. علاقه خرید به همان اندازه در گروهی بود که هیچ پیامی ندیده بودند.
به عبارت دیگر، یادآوری به مصرفکنندگان که میتوانند تنظیمات حریم خصوصی خود را به طور معنیداری کنترل کنند، هرگونه واکنش به جمعآوری دادههای غیرقابل قبول را بافر کرد.
با این حال، گروه چهارمی نیز در این آزمایش وجود داشت که متأسفانه واکنشهایشان پتانسیل گمراه شدن مصرفکنندگان را نشان میدهد. اعضای این گروه همچنین پیام شفافیت آگهی و پیامی در مورد مدیریت اطلاعات خود دریافت کردند.
اما این بار به شرکت کنندگان فقط یادآوری شد که می توانند عکس پروفایل خود را انتخاب کنند. علاقه به خرید در این گروه نیز به اندازه گروهی بود که هیچ پیامی ندیده بود.
کنترل بر دادههای شخصی در دنیای آنلاین امروزی، که در آن جمعآوری دادههای چندلایه و طولانی در حال حاضر رایج است، اهمیت فزایندهای پیدا میکند.
به عنوان مثال، کارگزاران داده انواع اطلاعات شخصی را جمع آوری می کنند. از سیستم عامل هایی مانند فیس بوک و همچنین سایت های خرید اینترنتی، برنامه های وفاداری فروشگاه، و حتی شرکت های کارت اعتباری.
بنابراین، همانطور که تبلیغات هدفمند پیچیدهتر و خاصتر میشود و آگاهی مصرفکنندگان از راههایی که ممکن است حریم خصوصی آنها به خطر بیفتد، افزایش مییابد. ارائه کنترل معنادار به مردم بر روی اطلاعات آنها احتمالاً عملکرد تبلیغات را بهبود میبخشد.
توجیه سایت تبلیغات محصول هدفمند
فاش کردن اینکه چرا از داده های شخصی برای تولید تبلیغات استفاده شده است، می تواند به مصرف کنندگان کمک کند تا به جنبه های مثبت سایت تبلیغات محصول هدفمند پی ببرند.
در آزمایشی توسط تیفانی بارنت وایت از دانشگاه ایلینویز و همکارانش، تبلیغ شخصیشده توسط یک شرکت اجاره فیلم که مکانهای فیزیکی کاربران را فراخوانی میکرد، نتیجه معکوس داشت، اما وقتی کپی توضیح داد که چرا مکان فیزیکی مهم است، عملکرد آن بهبود یافت: واجد شرایط برای سرویسی است که در همه مکان ها در دسترس نیست.
تعهد به ارائه توجیه نیز می تواند استفاده مناسب از داده ها را تقویت کند. اگر در یافتن دلیل موجهی برای نحوه استفاده از دادههای مصرفکنندگان مشکل دارید، باید به شما مکث کند.
دستورالعمل برای بازاریابان دیجیتال
وقتی صحبت از شخصیسازی تبلیغات به میان میآید، مرز باریکی بین وحشتانگیز و لذتبخش وجود دارد، بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که ایمنترین رویکرد این است که مردم را در تاریکی نگه دارید تا این واقعیت که از اطلاعات شخصی برای هدف قرار دادن مصرفکنندگان استفاده میشود، بهویژه پنهان بماند.
هنگام تبلیغات محصولات با ماهیت حساس تر. در واقع، این همان چیزی است که طبق گزارش ها تارگت پس از رسوایی تبلیغات بارداری خود تلاش کرد: شروع به درج خودسرانه کوپن برای موارد تصادفی در پست های خود برای مادران باردار کرد.
بنابراین تبلیغات محصولات کودک اتفاقی و کمتر قابل توجه به نظر می رسید. همچنین ممکن است وسوسهانگیز باشد که مصرفکنندگان را با دادن فرصتهای بیمعنی برای احساس کنترل که باعث ایجاد حس کاذب قدرت میشود، وسوسهانگیز باشد.
در حالی که چنین تاکتیکهایی ممکن است در کوتاهمدت کارساز باشند، اما ما معتقدیم که در نهایت اشتباه هستند. حتی با کنار گذاشتن مسائل اخلاقی بالقوه، فریب در صورت کشف، اعتماد را از بین می برد.
و همانطور که آزمایشهای ما نشان میدهد، اعتماد اثرات مثبت استفاده از اطلاعات شخصی را به شیوههایی که مصرفکنندگان قابل قبول میدانند افزایش میدهد. تحقیقات در زمینه های دیگر نیز نشان می دهد که اعتماد دارای مزایای سرریز است.
برای مثال، یکی از ما (لزلی) با بهاویا موهان و رایان بوئل، تحقیقاتی را در مورد قیمتگذاری انجام داده است حوزه دیگری که پنهانکاری و دستکاری میتواند سود را در کوتاهمدت افزایش دهد که نشان میدهد وقتی شرکتها در مورد هزینههای متغیر موجود در تولید شفاف هستند.
خوب، اعتماد مصرف کنندگان آنها افزایش می یابد و فروش افزایش می یابد. در نهایت، این تردید وجود دارد که پنهانکاری تاکتیکی قابل اجرا باقی بماند. مصرف کنندگان در حال تبدیل شدن به مصرف کنندگان هوشیارتری هستند، و تنظیم کننده ها بر شرکت ها فشار می آورند تا شیوه های جمع آوری داده های خود را آشکار کنند.
یک آنالوگ آفلاین ممکن است در اینجا به عنوان یک راهنما مفید باشد: ممکن است با فریب دادن یک دوست مزیت موقتی به دست آورید، اما اگر فریب کشف شود، آسیب عمیق و پایدار است. روابط اگر صادق باشند قوی تر می شوند.
پیشنهادهایی به بازاریابان دیجیتالی که به دنبال به حداکثر رساندن پتانسیل سایت تبلیغات محصول هدفمند هستند
ما پنج مورد را پیشنهاد می کنیم:
1. از اطلاعات حساس دوری کنید
به ویژه سعی کنید از استفاده از هر چیزی در مورد شرایط سلامتی، تمایلات جنسی و غیره خودداری کنید. برای مثال، گوگل به تبلیغکنندگان اجازه نمیدهد بر اساس علایق جنسی یا «مشکلهای شخصی» هدف قرار دهند.
به طور مشابه، فیسبوک اخیراً سیاستهای خود را بهروزرسانی کرده و مانع از آن میشود که تبلیغکنندگان هدف خود را بر اساس ویژگیهای شخصی مانند نژاد، گرایش جنسی و شرایط پزشکی قرار دهند.
این حرکت چالش هایی را برای شرکت هایی که کالاهای حساس می فروشند که ممکن است بخواهند به طور کلی از هدف قرار دادن اجتناب کنند، ایجاد می کند.
در عوض، چنین شرکتهایی باید مشتریان خود را به روشهایی بیابند که مستلزم استفاده از دادههای شخصی نباشد. مثلاً با تبلیغات در وبسایتهایی که مشتریان احتمالاً از آنها بازدید میکنند.
2. متعهد به حداقل میزان شفافیت باشید
طیف گسترده ای بین پنهان کاری و افشای کامل وجود دارد که نکات قابل قبول زیادی بین این دو وجود دارد. به عنوان یک قاعده کلی، ما به بازاریابان پیشنهاد می کنیم که حداقل در صورت درخواست، مایل به ارائه اطلاعات در مورد شیوه های استفاده از داده باشند.
چنین افشاگری هایی باید واضح و به راحتی قابل دسترسی باشد. این یکی از اهداف نماد AdChoices است. مصرف کنندگان علاقه مند می توانند روی آن کلیک کنند تا بدانند چرا یک تبلیغ را می بینند (یا از تبلیغات هدفمند انصراف دهند)، اما این نماد برای مصرف کنندگانی که کمتر به حریم خصوصی حساس هستند، مخل نیست.
صرف داشتن آن در یک وب سایت می تواند مفید باشد و به خودی خود می تواند اعتماد را تقویت کند. با این حال، اگر یک ابتکار شفافیت نتواند به وعده خود عمل کند. برای مثال با ارائه توضیحات گیج کننده یا مبهم برای دلیل نمایش یک تبلیغ ارزش آن برای مصرف کننده کاهش می یابد.
تعهد واقعی به افشا نیز ممکن است به عنوان یک نوع پیشگیری سازمانی در برابر سوء استفاده عمل کند، با اطمینان از اینکه کارکنان درک می کنند که شیوه های داده باید همیشه مشتری محور و اخلاقی باشد. به قول معروف نور خورشید بهترین ضدعفونی کننده است.
3. از داده ها با احتیاط استفاده کنید
جمعآوری دادهها انواع بینشهای خلاقانه و هوشمندانه را به مشتریان باز میکند، اما ما باز هم توصیه میکنیم که خودداری کنند.
هنگامی که از اطلاعات شخصی برای تولید توصیه یا تبلیغی استفاده می شود که به نظر مزاحم یا نامناسب به نظر می رسد، مصرف کنندگان واکنش ضعیفی نشان می دهند.
برعکس، اگر تبلیغکنندگان از توصیهها خوشحال شوند، آزادی عمل بیشتری به آنها میدهند.
برای مثال، Stitch Fix، خردهفروش لباسهای خدمات اشتراکی، چیزهای زیادی در مورد مشتریان خود میداند، از جمله اطلاعاتی که مردم معمولاً ترجیح میدهند خصوصی نگه دارند. اما این اطلاعات برای خدمات این سایت بسیار مفید است که بستهای از لباسهایی را که مناسب مشتری است، درب منزل تحویل میدهد. از آنجا که استفاده Stitch Fix از اطلاعات شخصی مناسب و مفید است، به نظر تهاجمی نیست.
مصرفکنندگان حتی ممکن است مایل باشند که جمعآوری دادههای غیرقابل قبول را ببخشند، اگر از آن به شکلی قانعکننده سود ببرند.
به عنوان مثال، برنامه دوستیابی Tinder به کاربر میگوید چند دوست فیسبوک با یک فرد احتمالی مشترک دارد و به وضوح نشان میدهد که اشتراکگذاری شخص ثالث اتفاق میافتد، که معمولاً منجر به واکنش شدید میشود.
با این حال، در این مورد، اشتراک گذاری به وضوح توسط کاربران ارزشمند است، بنابراین به نظر می رسد آنها این عمل را می پذیرند.
4. جمع آوری داده های خود را توجیه کنید
همچنین پیشنهاد میکنیم که بازاریابان توضیح دهند که چرا اطلاعات شخصی را جمعآوری میکنند و چگونه تبلیغات مناسبتر و مفیدتری تولید میکنند.
این امر مخصوصاً زمانی صادق است که ممکن است برای مصرف کنندگان واضح نباشد که چرا یک قطعه اطلاعات معین ضروری است.
LinkedIn خط مشی استفاده از داده خود را اینگونه توجیه می کند: “ما از داده هایی که در مورد شما داریم برای ارائه، پشتیبانی، شخصی سازی و ایجاد ارتباط بیشتر و مفیدتر خدمات خود (از جمله تبلیغات) برای شما و دیگران استفاده می کنیم.” چنین افشاگریها همچنین میتوانند بهعنوان یک نوع بیانیه مأموریت برای کارمندان عمل کنند – باز هم به جلوگیری از سوء استفاده کمک میکنند.
5. ابتدا جمع آوری داده های سنتی را در سایت تبلیغات محصول هدفمند امتحان کنید
بازاریابان نباید فراموش کنند که هنوز هم می توانند (و باید) اطلاعات را از مشتریان به روش قدیمی بدون نظارت دیجیتال جمع آوری کنند. در حالی که Stitch Fix استنتاج زیادی در مورد ترجیحات مصرف کنندگان از رفتار آنلاین آنها می گیرد.
همچنین از نظرسنجی هایی استفاده می کند که در آن مصرف کنندگان می توانند سلیقه و ویژگی های فیزیکی خود را به دلخواه آشکار کنند.
سایر شرکتهایی که به شدت به توصیههای دقیق به مشتریان متکی هستند مانند آمازون و نتفلیکس همچنین به مصرفکنندگان این فرصت را میدهند که مستقیماً ترجیحات خود را بیان کنند.
تکمیل روشهای کمتر شفاف برای استفاده از اطلاعات مصرفکنندگان با روشهای بازتر میتواند احساس تهاجم را کاهش دهد. مهمتر از آن، میتواند تصویر غنیتری از مشتری ارائه دهد و توصیههای بهتری را تسهیل کند.
البته، جمعآوری مستقیم دادهها از مصرفکنندگان پرهزینه است و گاهی اوقات ممکن است غیرعملی باشد (برای مثال، نرخ پاسخ به نظرسنجیهای مصرفکننده بسیار کم است). اما اگر مجبور شوند به اطلاعات شخص ثالث متوسل شوند، بازاریابان می توانند به مصرف کنندگان کنترل معناداری بر نحوه استفاده از آنها بدهند.
برای مثال، هم گوگل و هم فیسبوک به کاربران اجازه میدهند تا در مورد روشهایی که میتوانند هدفشان قرار بگیرند، اظهار نظر کنند.
نتیجه
هنوز چیزهای زیادی در مورد نحوه واکنش مردم به جمعآوری دادههای آنلاین و هدفیابی آگهیها نمیدانیم، و هنجارهای مربوط به حریم خصوصی ممکن است در طول زمان تغییر کنند، زیرا بومیان دیجیتال جوان به مصرفکننده تبدیل میشوند و فناوری بیشتر در زندگی ما نفوذ میکند.
در حال حاضر، اعمال هنجارهای دنیای آفلاین می تواند به شرکت ها کمک کند تا پیش بینی کنند مصرف کنندگان چه شیوه هایی را می پذیرند. در پایان، تمام هدف گذاری تبلیغات باید مشتری محور باشد – در خدمت ایجاد ارزش برای مصرف کنندگان.
1. از اطلاعات حساس دوری کنید
2. متعهد به حداقل میزان شفافیت باشید
3. از داده ها با احتیاط استفاده کنید
4. جمع آوری داده های خود را توجیه کنید
5. ابتدا جمع آوری داده های سنتی را در سایت تبلیغات محصول هدفمند امتحان کنید
Stitch Fix، خردهفروش لباسهای خدمات اشتراکی، چیزهای زیادی در مورد مشتریان خود میداند، از جمله اطلاعاتی که مردم معمولاً ترجیح میدهند خصوصی نگه دارند. اما این اطلاعات برای خدمات این سایت بسیار مفید است که بستهای از لباسهایی را که مناسب مشتری است، درب منزل تحویل میدهد. از آنجا که استفاده Stitch Fix از اطلاعات شخصی مناسب و مفید است، به نظر تهاجمی نیست.
AdChoices نماد آبی رنگ که نشان می دهد آگهی همراه با ویژگی های فردی گیرنده تنظیم شده است. در برخی موارد، مصرف کنندگان می توانند با کلیک بر روی نماد متوجه شوند که چرا تبلیغ به آنها نمایش داده شده است.